تراز پایه، ترازی از ساختمان است که فرض می­ شود حرکت زمین از آنجا به سازه منتقل می­ شود. در واقع آن تراز بعنوان تکیه­ گاه سازه در ارتعاش دینامیکی محسوب می­ شود.

محاسبه صحیح محل تراز پایه ساختمان، می­ تواند تأثیر بسزایی بر میزان نیروی زلزله محاسبه شده داشته باشد. این تأثیر هم در روش متداول آیین ­نامه ­ای، یعنی روش استاتیک معادل و هم تحلیل­ های پیچیده ­تری چون تاریخچه زمانی قابل مشاهده است. با بالا آوردن محل تراز پایه، زمان تناوب اصلی ساختمان (پریود) کاهش پیدا می­ کند. این امر از روابط تجربی محاسبه پریود نیز مشخص می­ باشد.


با کاهش زمان تناوب اصلی ساختمان، در صورتی که در محدوده شتاب ثابت طیف طراحی قرار داشته باشد، برش پایه تغییری نخواهد کرد ولی در صورتی که در ناحیه سرعت ثابت طیف قرار داشته باشد، موجب افزایش برش پایه خواهد شد.

این مسأله در ساختمان های دارای زیرزمین که دیوار حائل وجود دارد، محتمل بنظر می رسد، بنابراین بررسی آن ضروری می باشد. شرایط حدوث این امر عبارتند از:

1- سقف طبقه هایی که قرار مهار شوند باید بوسیله ای به دیوار محیطی مرتبط شوند.

پش2- پشت دیوار با مصالح تراکم ناپذیری چون بتن مگر پر شود تا بتواند در حین حرکت زمین فشار کافی را به دیوار منتقل کند.

3-   برای محاسبه فشار مقاوم خاک پشت دیوار می توان از فشار مقاوم رانکین استفاده کرد. در صورتی که این فشار از میزان برش پایه محاسبه شده با فرض تراز کف زیرزمین بیشتر باشد، می توان تراز پایه را به بالای زیرزمین (سقف آن) منتقل نمود. در محاسبه فشار مقاوم خاک باید به این نکته توجه نمود که از آنجایی که این نیرو موجب کاهش نیروهای داخلی سازه می گردد،2800 باید ضریب اطمینانی برابر 0/5 برای آن لحاظ نمود.